دلنوشته های خورشید
دردودلدلنوشته های خورشید
دردودل
درود
از بیمارستان برگشتم همین الان ساعت نزدیک یک نیمه شب هست با همون لباس بیرون افتادم روی کاناپه محبوبم و دلم میخواد با دست نشسته از بیمارستان برگشته بشینم یه لیوان بزرگ قهوه بخورم
از تموم رعایت ها و ماسک زدن ها و وسواس های افراطی از شروع ویروس کرونا تا الان سخت پشیمونم
هر مدلی که اومد اول اومد سراغ ما
همین الان برای دخترم توصیه اکید کرد‌مدرسه نره و سفارش کرد حتما تزریق ش انجام بشه چون از شدت سرفه میوفته به تهوع
ولی کدوم تزریق
دقیقا چهار تا داروخانه شبانه روزی رفتیم گفتن حتی یه قلم از داروها موجود نیست
نهایتا من بتونم تا آخر هفته بچه ها را نفرستم بعد که باید برن و حتما رفتن همانا و دوباره ویروس جدیدتر
اسفند هم که بابت گازهای سمی‌نرفتن نمیدونم اگه پیگیری و آموزش خودم و معلم خصوصی نبود اصلا اینا هیچی یاد میگرفتن امسال یا نه
سیزده بدر در خانه گذشت با سرفه و بی حالی و البته بهتر
اگر از من باشه از اول تا سیزدهم فروردین را بدم میاد
مخصوصا سیزده بدر را
فردا مثلا بعد از چهار ماه نوبت متخصص ریشه داشتم که خب با شرایط موجود و صدای تقریبا دو رگه من فکر نمیکنم صلاح باشه برم ولی باید زنگ بزنم ببینم کی بهم نوبت میده مجدد
البته که توی بیمارستان توی داروخانه ها کلی بیمار با سرفه های شدید‌یدون ماسک میدیدی
یه‌چیزی بگم نه شربت نه اسپری و نه قرص به اندازه‌دمنوش‌برای من حداقل موثر نیست البته اگه تب و لرز را فاکتور بگیریم
کرج هوا اینقدر سرد شده که دلت میخواد کاپشن بپوشی
یه مزیت جدید‌ویروس این دفه اینه که من شدید چشم درد دارم که دکتر گفت گوش درد و چشم درد مربوط به ویروسه
خیلی دلم میخواست زندگی از فردا ریتم عادی داشته باشه
بچه ها برن مدرسه من برم دندون پزشکی بعد از اون برم سراغ خرید کلی برای خونه
ولی متاسفانه ما تا آخر هفته میمونیم خونه و سرو کله زدن با درس و مرور این مدت
سفره هفت‌سین‌هم جمع‌شد مونده فقط ماهی های رنگی رنگی
امیدوارم امسال برای من شما و همه مردم سال سلامتی باشه
خیر و برکت باشه
سالی باشه که همه مون مشق انسانیت کنیم و تلاش کنیم درست زندگی کنیم
دلم روشن امسال کمتر از پارسال مصیبت و داستان برای همه مون پیش میاد
امیدوارم سیزده فروردین سال دیگه بیام بنویسم خدا را شکر
سال خوبی بود